قابل توجه مدعيان اصلاحات

اخلاق انتخاباتي را از اصول گرايان ياد بگيريد

 قاسم روان‌بخش

در تحليل و مقايسه انتخابات رياست جمهوري سال‌هاي 76، 84، 88 و 92 درس‌هاي متعددي وجود دارد که براي آينده کشور و جريان‌هاي سياسي مفيد است:
1. رعايت اصول مردم سالاري
در انتخابات 76 زماني که هنوز بخشي از آراء شمارش و معلوم شده بود که آقاي خاتمي در انتخابات پيروز مي‌شود نامزدهاي رقيب -آقايان ناطق نوري، ري شهري و زواره‌اي- طي بيانيه‌هايي جداگانه به ايشان تبريک گفتند و آمادگي خود را براي همکاري با رئيس جمهور منتخب ملت اعلام کردند. در انتخابات يازدهم نيز همين اتفاق مبارک افتاد؛ هنگامي که پيروزي آقاي حسن روحاني مسجل شد، همه نامزدهاي رقيب که عمدتا از جريان اصول گرايي بودند طي مصاحبه و بيانيه‌هايي به ايشان تبريک گفتند و آمادگي خود را براي کمک به دولت جديد ابراز داشتند. ولي در انتخابات 84 و 88 که نامزد اصول گرايان پيروز انتخابات شد، مساله طور ديگري رقم خورد و به جاي تبريک و تهنيت به منتخب ملت، از مردم و منتخب آنان انتقام گرفتند! در سال 84 آقاي هاشمي رفسنجاني که از رقيب نه چندان مشهور خود شکست خورده بود، پس از گذشت چندروز، به جاي پذيرش راي مردم و احترام به انتخاب آن‌ها با صدور بيانيه‌اي اعلام کرد پاره‏اي اقدامات و دخالت‌هاي سازمان يافته، انتخابات رياست جمهوري سال 1384 را آلوده کرده است! و بدتر از آن، اين‌که حاضر نشد در برابر قانون و نهاد‌هاي قانوني نظام سر تسليم فرود آورد و شکايتي هم اگر دارد به نظارت شوراي نگهبان تسليم کند؛ بلکه در آن بيانيه اعلام کرد "همه چيز را به خدا واگذار مي‌کنم.‌"! و عجيب اين‌که پس از گذشت قريب به 8 سال از آن انتخابات حماسي و پر معنا، هنوز بر همان حرف خودش اصرار مي‌ورزد و اعلام مي‌کند:" اتفاقات سال 84 بر خلاف روند گذشته انقلاب بود و طبيعتاً اين روند نمي‌تواند در مسير کلي انقلاب باشد." و باز هم متاسفانه به دليل عدم اقبال مردم به آقاي هاشمي و نامزد مورد نظر وي يعني مير حسين موسوي در انتخابات 88، شعور مردم ناديده گرفته شد و آنان غيرمستقيم به ناآگاهي و راي دادن به خارج از چارچوب انقلاب متهم شدند!
و جالب‌تر اين‌که در سال 84 رئيس جمهور وقت، آقاي خاتمي، که طي بيانيه‌اي در مرحله دوم انتخابات از آقاي هاشمي حمايت کرده بود، پس از شکست نامزد مورد علاقه‌اش شعور و فهم سياسي مردم را زير سؤال برد و راي مردم به رئيس جمهور منتخبشان را "بزرگ‌ترين تهديد براي نظام و غلبه حاشيه بر متن" دانست. اين جمله وي که به تيتر اول روزنامه شرق تبديل شد (شرق، 22 تير 84 ص2) تفسير واقعي نگاه جريان مدعي دموکراسي نسبت به مردم است که آن‌ها را حاشيه به حساب مي‌آورند و خودشان را متن! در سال 88 نيز به جاي پذيرش راي مردم نه تنها به نامزد منتخب ملت تبريک نگفتند بلکه جشن بزرگ ملي را به عزا تبديل کردند و با نامه سرگشاده به رهبري جرقه فتنه عميقي زده شد که در آن آبروي نظام را با اتهام تقلب، در دنيا بردند! و در داخل نيز آتش فتنه‌اي روشن کردند که ماه‌ها کشور در آن مي‌سوخت، تا اين که آب گواراي حضور ملت در روز 9 دي اين آتش را براي هميشه خاموش کرد. آقاي هاشمي در اين فرآِيند، از يک سال قبل و چندين ماه به انتخابات، احتمال تقلب را مطرح کرد و گفت: "اگر مردم احساس کنند راي‌شان در سرنوشت آنان بي اثر است و متولياني پيدا شوند که راي آن‌ها را هر جوري که مي‌خواهند، بخوانند آن‌گاه دلسرد مي‌شوند، چون مردم مسلمانند و هيچ وقت به کشور خيانت نمي‌کنند."(ايلنا، 12 آذر 87) در خطبه‌هاي نماز جمعه 4 ارديبهشت 88 هم اظهار داشت: "مسؤولان بايد سلامت انتخابات را تضمين کنند تا مردم با خيال راحت پاي صندوق‌هاي راي حضور داشته باشند. و اين اطمينان دادن يک ضرورت است." (اعتماد ملي، 5/2/ 88، ص1) در روز راي‌گيري نيز باز بر اين احتمال پافشاري کرد و گفت:"بسيار مهم است که اين انتخابات به‌گونه‌اي برگزار شود که هيچ کس نتواند شبهه افکني کند و همه بپذيرند آن‌چه که از صندوق بيرون مي‌آيد همان باشد که مردم راي دادند." (خبر گزاري مهر، 22 خرداد 88)
تشکيل ستاد صيانت از آرا با حضور نمايندگان موسوي و کروبي و رضايي نيز از ديگر شگردهايي بود که احتمال تقلب را قوت مي‌بخشيد. و در نتيجه بعد از اين همه موج آفريني مي‌توانست شبهه تقلب را تا حدودي براي برخي افراد، مهم‌ترين عامل براي شکست موسوي در انتخابات، معرفي کند و با نامه سرگشاده به رهبري که در آن تهديد به باز شدن آتشفشان‌ها و درگيري‌هاي خياباني شده بود، زمينه آن فتنه بزرگ را فراهم سازد. ولي در انتخابات 92 که نامزد مورد حمايت ايشان به پيروزي رسيده است، در اولين موضع گيري خود مي‌گويد: " مردم وفادار و فهيم و متدّين جمهوري اسلامي ايران در روز 24 خرداد ماه به دنيا ثابت کردند که به‌هيچ وجه تحت‌تأثير تبليغات سوء داخلي و خارجي قرار نگرفتند و براساس درک و فهم بالا، به تکليف خود عمل کردند. اگر دشمنان جمهوري اسلامي ايران ذره‌اي انصاف داشته باشند، بايد بپذيرند که ايران دموکرات‌ترين انتخابات دنيا را برگزار کرد و هيچ شبهه‌اي نمي‌توانند به آن وارد کنند." اکنون وي بايد پاسخ دهد که ميان انتخابات 84 و 88 و 92 چه تفاوتي وجود دارد که يکي از آن‌ها دموکراتيک ترين انتخابات تلقي مي‌شود و آن دوي ديگر خارج از چارچوب نظام و داراي شبهه تقلب؟! اين در حالي است که در انتخابات 88 و 92 وزارت کشور و شوراي نگهبان يکي است و ناظران نامزدها نيز بر سر صندوق‌ها حضور داشته‌اند. جالب تر اين که کشور‌هاي غربي و مرتجع منطقه که در انتخابت 88 انتخابات ايران را غير دموکراتيک مي‌خواندند و حاضر به صدور پيام تبريک براي رييس جمهور ايران نشدند در سال جاري نيز تا قبل از انتخابات، دايما از شبهه تقلب سخن به ميان مي‌آوردند ولي اکنون که آقاي روحاني پيروز شده است سيل تبريکات از سوي آنان به رئيس جمهور منتخب سرازير شده است.
2. پس از انتخابات 76، مجلس اصول‌گرا بيش‌ترين همکاري را با دولت‌هاي آقاي خاتمي داشت. همکاري‌اي که هيچ گاه ميان دولت اصول گرا با چنين مجلسي در مجالس هفتم و هشتم و نهم ديده نشد و در دولت آقاي روحاني نيز اين همکاري ديده خواهد شد. ولي پس از روي کار آمدن دولت اصولگراي نهم بدترين برخوردها از سوي جريان مقابل از جمله آقاي هاشمي نسبت به دولت مشاهده مي‌شد که يکي از آن‌ها زير سؤال بردن گفتمان عدالت در طول 4 سال عمر آن دولت بود و در ماه‌هاي پاياني عمر دولت نهم يعني در شهريور 87 که رسما پايان مدارا اعلام شده بود، بر حملات ايشان و طيف به اصطلاح اصلاح طلب شدت بخشيده شد. از اين رو در اواخر ارديبهشت 87 که هنوز بيش از يک سال تا انتخابات دهم باقي بود، در مصاحبه با خبرگزاري موج، به نحوي گفتمان عدالت را گداپروري معرفي کرد و گفت: ساختن اقتصاد کشور با شيوه گداپروري جواب نمي‌دهد. (اعتماد ملي، 30 /2/‌87، ص6 ) در جاي ديگر گفت: "عدالت اجتماعي با شعار‌هاي پر زرق و برق به دست نمي‌آيد. عدالت تقسيم فقر در جامعه نيست، بلکه عدالت توزيع مناسب امکانات بين اقشار مختلف است." (همايش سمپوزيوم بين‌المللي ايران 1404) اين در حالي بود که رهبري نظام همواره از گفتمان عدالت حمايت مي‌کرد و جريان سوم تير را جرياني مي‌دانست که به دنبال تحقق عدالت است.
3. بايد در انتظار نشست و مشاهده کرد که آيا در انتخابات بعدي، چنان چه اصول‌گرايان پيروز شوند باز هم همين سناريو تکرار مي‌شود يا نه؟ به نظر مي‌رسد که اين گونه برخوردها به يک سنت تبديل شده است. بي‌ترديد چنان‌چه در 4 سال آينده هماي پيروزي بر دوش اصول‌گرايان بنشيند و آن‌ها پيروز انتخابات شوند، اتفاقاتي شبيه 84 و 88 پيش خواهد آمد؛ زيرا از نظر اين جريان، ميزان حق و باطل، پيروزي اصلاح طلبان است؛ چنان‌چه آن‌ها پيروز شوند همه چيز درست انجام شده و چنان چه شکست بخورند همه چيز باطل و شبهه ناک است! خدا را شاکريم که انتخابات 92 باطل‌السحر ادعاهاي کساني بود که حماسه عظيم ملت ايران را در سال 88 به فتنه تبديل کردند. به رغم ادعاهاي غربي‌ها مبني بر اين که نامزد نظام و رهبري روشن است، فردي راي آورد که خلاف ادعاهاي آنان اثبات و نشان داده شد که نظام از تک تک آراي ملت بسان امانتي بزرگ حفاظت مي‌کند و حاضر نيست با جابجا کردن 7دهم در صد از آرا(حدود دويست و پنجاه هزار رأي)، انتخابات را به دور دوم ببرد. آيا چنين نظامي شايسته آن همه اتهام بود که در سال 88 بخواهد بيش از 11 ميليون راي را جابجا کند؟!
4. اکنون که انتخابات 92 سحر ساحران و کيد حسودان را در انتخابات 88 باطل کرد و بار ديگر نشان داد همه اتهاماتي که به نظام زده‌اند باطل بوده است، امروز بايد فتنه گران از ملت ايران عذرخواهي کنند و دستگاه قضايي نيز بر اساس پرونده‌هاي سنگيني که از آن‌ها در دست دارد و عوامل اصلي را به ميز محاکمه بکشاند و به سزاي اعمالشان برساند. طبيعي است آقاي روحاني نيز که عمل به قانون را در سر لوحه برنامه‌هايش قرار داده است، از اقدامات قوه قضاييه حمايت خواهد کرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها : قاسم روان‌بخش, اخلاق انتخاباتي اصول گرايان, مدعيان اصلاحات, اصول مردم سالاري, ,